مختصات مرا کسی نمی دانست.
فرانتس کافکا
مختصات مرا کسی نمی دانست.
فرانتس کافکا
آسمان گنگ است، فقط برای کرها پژواک دارد.
فرانتس کافکا
من امیدی به پیروزی ندارم و از کشمکش بیزارم.
فرانتس کافکا
همه چیز وهم است، خانواده، دفتر اداره، دوست، کوچه و همچنین دورترین و یا نزدیکترین زن همه اش فریب است. نزدیکترین حقیقت آن است که سرت را به دیوار زندانی بفشاری که در و پنجره ندارد.
فرانتس کافکا
من از سنگم، بدون کوچکترین روزنه برای شک و یقین، برای مهر و کینه، برای دلاوری یا دلهره، به طور کلی و جزیی من سنگ گور خودم هستم . تنها مانند نوشته ی روی سنگ، امید مبهمی زنده است.
فرانتس کافکا
یادداشتها
آیا جز فریبندگی چیز دیگری را می شناسی؟ هرگاه فریبندگی نابود شود، نمی توانی نگاه کنی؛ یک ستون نمک خواهی شد.
فرانتس کافکا
بسیاری از ما به مدادی که روی آب است چسبیده ایم و گمان می کنیم که دستگیری داریم در صورتی که غرق شده ایم و خواب نجات را می بینیم.
فرانتس کافکا
همیشه از مرگ گفتگو می کنی اما نمی میری
فرانتس کافکا
دانش در عین حال پله ای است که به زندگی جاودان رهبری می کند و سدی است که جلو این زندگی را می گیرد.
فرانتس کافکا
بگذار سر پر از تنفر و انزجارش به یکباره روی سینه اش فرو افتد.
پندهای سورائو
فرانتس کافکا
قفسی به جستجوی پرنده ای برآمد.
فرانتس کافکا
پندهای سورائو
چطور می توان در دنیا شادمان بود مگر با گریختن از آن؟
پندهای سورائو
فرانتس کافکا
تو به خنده دارترین روش خودت را برای این جهان آماده کرده ای.
پندهای سورائو
فرانتس کافکا
از نقطه ای به بعد، بازگشتی در کار نیست. این همان نقطه ای است که باید به آن رسید.
فرانتس کافکا
پندهای سورائو
از دید یک پلکان چوبی، گودی اندک ناشی از گام های مردم تنها تکه چوبی به هم فشرده است.
پندهای سورائو
فرانتس کافکا