من همیشه تاریک - روشن را دوست داشتم، و این یگانه لحظه روز بود که به من این احساس را می داد که چیز مهمی قرار است برایم اتفاق بیفتد.
تنهایی پر هیاهو
بهومیل هرابال
من همیشه تاریک - روشن را دوست داشتم، و این یگانه لحظه روز بود که به من این احساس را می داد که چیز مهمی قرار است برایم اتفاق بیفتد.
تنهایی پر هیاهو
بهومیل هرابال
از کتاب و به مدد کتاب است که آموخته ام آسمان به کلی از عاطفه بی بهره است.
تنهایی پر هیاهو
بهومیل هرابال
سرنوشت من این بود. سرنوشت من عذر تقصیر خواستن از همه بود. من حتی از خودم هم به خاطر آنچه بودم، به خاطر طبیعت گریز ناپذیرم، تقاضای بخشایش می کردم.
تنهایی پر هیاهو
بهومیل هرابال
«تفتیش کننده های عقاید و افکار در سراسر جهان، بیهوده کتاب ها را می سوزانند. اگر کتاب حرفی برای گفتن و ارزشی داشته باشد، در کار سوختن فقط از آن خنده ای آرام شنیده می شود، چون که کتاب درست و حسابی به چیزی بالاتر و ورای خود اشاره دارد»
تنهایی پر هیاهو
بهومیل هرابال