من نه مرگ را میخواهم نه زیستن را
پسوا
من نه مرگ را میخواهم نه زیستن را
پسوا
همه روزه جسم با من بدرفتاری میکند.
پسوا
این انسانها که همواره احاطهام میکنند، ارواحیاند که مرا نمیشناسند.
پسوا
احساساتم شعلهای در باد است.
پسوا
اگر قلب میتوانست فکر کند، میایستاد.
فرناندو پسوا
همهی چیزهایی که از دید ما ناپدید میشوند، در درون ما هم ناپدید میشوند.
فرناندو پسوا
کتاب دلواپسی
برخی استعاره ها واقعیتر از مردمانی است که در خیابان راه میروند.
فرناندو پسوا
کتاب دلواپسی
امیدی تیره در هوا بود.
فرناندو پسوا
از آن همه کارهایی که انجام میدهم، همه آن چیزهایی کـه حس میکنم و با آنها زندگـی میکنم چیزی باقـی نمیماند جز عابری کمتر در روزمرگی خیابانها.
فرناندو پسوا