حرفم را باور کن لوسین. چیزهای مثل رنج عظیم، پشیمانی عظیم، و خاطره عظیم وجود ندارد...همه چیز حتی عشقی بزرگ، فراموش می شود. آنچه زندگی را غم انگیز و در عین حال شگفت انگیز کرده همین است.
مرگ خوش
آلبر کامو
حرفم را باور کن لوسین. چیزهای مثل رنج عظیم، پشیمانی عظیم، و خاطره عظیم وجود ندارد...همه چیز حتی عشقی بزرگ، فراموش می شود. آنچه زندگی را غم انگیز و در عین حال شگفت انگیز کرده همین است.
مرگ خوش
آلبر کامو
آن مرد با آن خلاقیت جوشانش پس از شکنجه های جسمی و بیشتر روحی زندان اوین دیگر مطلقا زندگی نکرد. آهسته آهسته در خود تپید و تپید تا مرد...ساعدی برای ادامه کارش نیاز به روحیات خود داشت و این روحیات را از او گرفتند. درختی دارد می بالد و شما می آیید و آن را اره می کنید. شما با این کار در نیروی بالندگی او دست نبرده اید بلکه خیلی ساده او را کشته اید. اگر این قتل عمد انجام نمی شد هیچ چیز نمی توانست جلو بالیدن آن را بگیرد. رژیم، ساعدی را خیلی ساده نابود کرد. من شاهد کوشش های او بودم. مسائل را درک می کرد و می کوشید عکس العمل نشان بدهد، اما دیگر نمی توانست. او را اره کرده بودند.
گفت و گو با احمد شاملو
هر چیزی که به نقطه ضرورت رسید تولدش امری حتمی است.
احمد شاملو
راستی که همه ایرانیان به لوله های خمیردندان می مانند تا کمی فشارشان بدهی به جای خمیر ازشان نصیحت درمیآید!
صادق هدایت
من از هدایت و تبعیت بیزارم.
اطاعت؟ نه. حکومت کردن؟ هرگز.
آنکس که برای خود ترسناک نباشد برای دیگران ترسناک نیست.
فقط آنکس که ترس برانگیزد می تواند دیگران را هدایت کند.
حکمت شادان
فریدریش نیچه
برای من قیافه های اینجا، سر و صدایش، عقاید و افکار و هنر و افتخاراتش وحشت دائمی است. کابوس است.
نامه به حسن شهید نورایی
صادق هدایت
هر چیزی حتی دروغ هم در خدمت حقیقت است. سایه، آفتاب را نفی نمی کند.
گفتگو با کافکا
گوستاو یانوش
اتحاد ملل! فکر می کنید این واقعا اتحاد ملت ها باشد؟ به نظر من، تسمیه "اتحاد ملل" فقط صورتکی است برای میدان جدید مبارزات
گفتگو با کافکا
گوستاو یانوش
جرقه ای که زندگی هشیار ما را تشکیل می دهد، ناچار است از شکاف تضادها بگذرد و از قطبی به قطب دیگر جهش کند تا بتوانیم جهان را، تنها برای یک لحظه، در برق گذرایش ببینیم.
گفتگو با کافکا
گوستاو یانوش
یک روز که به دیدنش رفتم، گفت: حیف دیر آمدی، هنرور شجاعی الان اینجا بود و رفت. خیلی دلش می خواست تو را ببیند. می خواهد مجموعه ی شعری از خودش چاپ کند و بر سر اسمش مردد است. بعد توضیح داد که هنرور شجاعی به اخوان گفته است می خواهم اسم این مجموعه ی شعر را " خون و خنیا" بگذارم. اخوان می گفت: به او گفتم اسمش را بگذار خنیا و خون، تا چکّه کند!
حالات و مقامات میم.امید
محمدرضا شفیعی کدکنی
چگونه باید به این قله به سرعت دست یافت؟
همیشه صعود کن و به آن فکر نکن.
حکمت شادان
فریدریش نیچه
گاهی بعضی ها می گویند پا روی دم ما نگذارید اما حدود دمشان را مشخص نمی کنند. یعنی هر جا که پا می گذاری میبینی دم است و بعضی وقت ها این دم ها به هم گره خورده اند و وقتی دم یکی را لگد می کنی، یکی دیگر صدایش بلند می شود.
عمران صلاحی
بیشتر مردم احساس ترس، ملالت، تنهایی و ناامیدی را نمی پذیرند. به عبارت دیگر مردم از وجود چنین احساساتی ناهشیار یا ناآگاهند. این ناهشیاری دلیل ساده ای دارد: الگوهای اجتماعی ما چنان است که در آن یک انسان موفق، نباید ترسو، ملول، یا منزوی باشد. به نظر چنین انسانی این دنیا باید بهترین دنیاها باشد و برای اینکه بهترین فرصت پیشرفت متعلق به او باشد باید ترس و شک و افسردگی و ملالت و ناامیدی را سرکوب کند.
بسیاری از مردم هشیارانه احساس امیدواری می کنند و ناهشیارانه احساس ناامیدی.
اریک فروم
انقلاب امید
آنچه طرز تفکر افراد یک جامعه را به بیراهه میکشاند تایید عمومی افکار و تصورات آنان است. امروزه به فردی برخورد میکنیم که کردار و احساسش بی اراده و به اصطلاح مانند آدمک کوکی است. برای بیشتر آنان فرهنگ الگوهایی بریده که میتوانند با همان عیب و نقص به زندگی خود ادامه دهند بدون آنکه بیمار شوند. بنظر میرسد که هر فرهنگ داروی جلوگیری از بروز علائم عصبی را که مولود نواقصی است که خود فرهنگ سبب آن شده تدارک دیده باشد.
اریک فروم
جامعه سالم