آن مرد با آن خلاقیت جوشانش پس از شکنجه های جسمی و بیشتر روحی زندان اوین دیگر مطلقا زندگی نکرد. آهسته آهسته در خود تپید و تپید تا مرد...ساعدی برای ادامه کارش نیاز به روحیات خود داشت و این روحیات را از او گرفتند. درختی دارد می بالد و شما می آیید و آن را اره می کنید. شما با این کار در نیروی بالندگی او دست نبرده اید بلکه خیلی ساده او را کشته اید. اگر این قتل عمد انجام نمی شد هیچ چیز نمی توانست جلو بالیدن آن را بگیرد. رژیم، ساعدی را خیلی ساده نابود کرد. من شاهد کوشش های او بودم. مسائل را درک می کرد و می کوشید عکس العمل نشان بدهد، اما دیگر نمی توانست. او را اره کرده بودند.
گفت و گو با احمد شاملو