از عاشقها خوشم میآید امـا خـودم نمیتوانم عاشق باشم، بیش از اینها دورم، رانده شدهام.
کافکا
از عاشقها خوشم میآید امـا خـودم نمیتوانم عاشق باشم، بیش از اینها دورم، رانده شدهام.
کافکا
احسـاس آدم افسردهای کـه رسیـدن کمک را میبیند اما از نجات خود شادمان نمیشود ـ و نجات هم نمییابد ـ
فرانتس کافکا
آیا میتوانی عزیزم به آنچـه مـیگویم پـی ببری؟ آدم بد بنویسد و در عین حال احساس کند ملزم به نوشتن است، چـون در غیر این صورت باید با ناامیدی کامل دست به گریبان باشـد.
فرانتس کافکا
جنگ ما را به دهلیز پر پیچ و خمی از آیینه های دق کشانده است. اینست که تلوتلو خوران از تصویری غلط به تصویر غلط دیگری میرسیم. بازیچهء گمگشتهء پیامبران و طبیبان کاذبی شده ایم که با نسخه های دروغین سعادت، چشمها و گوشهایمان را می بندند تا از بن بستی به بن بست دیگر برسیم.
فرانتس کافکا
فلیسه، چشمهایت را باز کن و بگذار نگاهشان کنم. اگر زمان حال من در آنها باشد، چرا آیندهام را هم در آنها جستجو نکنم؟
فرانتس کافکا
در طول سالهای متمادی فقط یک بار با صدای بلند گریه کردهام، و آن هم دو سه ماه قبل بود که دو بار پشت سر هم به معنی واقعی توی صندلی دستهدارم شدیداً میلرزیدم. این جریان شب اتفاق افتاد و ب اثر قطعه بخصوصی از رمانم پیش آمد.
فرانتس کافکا
عیبی در من است، چیزی کم دارم. به قدر کافی روشن و مشخص است اما توضیحش مشکل است.
فرانتس کافکا
مارکسیستها تصوری را که از تاریخ دارند بر خود تاریخ ترجیح میدهند.
آلبر کامو
زمان میگذرد، و آدم هم بیهدف همراه آن میگذرد.
فرانتس کافکا
زن دستی به صورت دانشجو زد: این غولچه ولکنم نیست.
ک. دادش درآمد: و شما دلتان نمیخواهد رها شوید.
فرانتس کافکا
حس میکردم که این دنیا برای من نبود.
صادق هدایت
زمانی خواهد آمد که من باید خودم را کنار بکشم.
فرانتس کافکا
شبهایی هست که باید از روزگار شکوه کنم، چون رنج بردن در سکوت خیلی طاقت فرساست.
فرانتس کافکا
آنچه که زندگی بوده است از دست دادهام، گذاشتم و خواستم از دستم برود...
صادق هدایت
فضایی خالی مرا از همه چیز جدا کرده است و من خودم را حتی به طرف محدوده های آن هم نمی رانم.
فرانتس کافکا