تاریک روشن

جملات، سخنان، شعرها

تاریک روشن

جملات، سخنان، شعرها

آخرین نظرات
  • ۱۶ تیر ۹۸، ۲۲:۴۱ - جناب قدح
    سلام :)
  • ۲ اسفند ۹۷، ۲۰:۱۵ - قیمت لوستر کریستالی
    عالی بود

۵۹ مطلب با موضوع «دیالوگ فیلم» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

کریدی: بمیر...بمیر...چرا نمی میری؟

وی: زیر این نقاب چیزی فراتر از گوشت و خون وجود داره، زیر این نقاب یک آرمان وجود داره آقای کریدی، و آرمان ها ضد گلوله اند.


🎬V  for  Venteda

  • ۰
  • ۰

بازنده ها کسایی هستند که از باختن خیلی می ترسن، اونقدر که حتی امتحانم نمی کنن.


🎬 Little Miss Sunshine

  • ۰
  • ۰

انسان تنها نشسته بود با غم و اندوهی فراوان

همه حیوانات دور او جمع شدند و گفتند: ما دوست نداریم تو را غمگین ببینیم. هر آرزوئی داری بگو تا برآورده کنیم ...


انسان گفت: به من قدرت بینائی عمیق بدهید. کرکس گفت: بینائی من مال تو.

انسان گفت: می خواهم نیرومند شوم. پلنگ گفت: مانند من نیرومند خواهی شد.

انسان گفت: می خواهم اسرار زمین را بدانم. مار گفت: نشانت خواهم داد.

وقتی انسان همه این هدایا را گرفت رفت.

 آنگاه جغد به بقیه حیوانات گفت: انسان دیگر خیلی چیزها می داند و قادر است کارهای زیادی بکند. من می ترسم!

گوزن گفت: انسان به هرچه میخواست رسید،‌ آیا دیگر غمگین نخواهد بود؟

جغد گفت: حفره ای درون انسان دیدم ،‌اشتیاق و حرصی شگرف که کسی قادر به پر کردن آن نیست،‌ همان چیزی که او را غمگین خواهد ساخت.

حرص او بیشتر و بیشتر خواهد شد، تا روزی که دنیا خواهد گفت: من دیگر چیزی ندارم به تو ببخشم؛ همه چیز تمام شده است.


🎬Apocalypto

  • ۰
  • ۰

توی این دنیا همه، با همه ی وجود، حتی به قیمت از بین بردن دیگران می خوان که زندگی کنن! برای همین هم هیچ کس آدم خسته ای که خودش تصمیم گرفته تا دیگه زنده نباشه رو نمی فهمه.


🎬Veronika Decides to Die

  • ۰
  • ۰

سال 1996 بود و 42 روز این بالا بودم؛ هر بار که از بالای تگزاس رد می شدم پایین رو نگاه می کردم و می دونستم که خانم کوالسکی هم داره بالا رو نگاه میکنه و به فکر منه. شش هفته با دست برای این زن بوسه می فرستادم و بعدها که در ادواردز فرود اومدم فهمیدم اون با یک وکیل فرار کرده.


🎬Gravity

  • ۰
  • ۰

-عزیز جون همیشه میگفت اگه هر آرزویی داشته باشی، بین خواب و بیداری از خدا بخوای بهت میده...

یلدا: من هیچی نمیخوام مامان.


اینجا بدون من


  • ۰
  • ۰

بعضی وقتا فکر می کنم همه‌ی احساساتی که لازمه تجربه کردم و ازینجا به بعد دیگه احساس جدیدی نخواهم داشت. هرچی هست فقط یه نسخه ضعیفتر از احساسیه که قبلا داشتم.


Her

  • ۰
  • ۰

-این پلیسی که کُشتی، زن بود!

-مگه زنها نمیخوان برابر باشن؟...خب بذار برابر باشن!


Ghost Dog

  • ۰
  • ۰

ماهی‌ای که از قلاب در میره همیشه بزرگ بنظر میاد.


Seven Samurai

  • ۰
  • ۰

کوهل : امیدوارم پیرزنه اشتباه گفته باشه.

مارتی : راجع به چی؟

کوهل : راجب اینکه مرگ پایان کار نیست.


True Detective


  • ۰
  • ۰

خیلی خسته ام رییس، خسته از تنها سفر کردن، تنها مثل یه چلچله زیر بارون خسته از اینکه هیچ وقت رفیقی نداشتم پهلوم باشه و ازم بپرسه از کجا اومدم، به کجا میرم یا چرا !

انقدر خسته ام از اینکه آدما همدیگه رو اذیت میکنن، خسته از تمام درد هایی که تو دنیا حس میکنم و می شنوم، هر روز دردهام بیشتر میشه درد تو سرم مثل خرده های شیشه ست، تمام مدت.

می تونین بفهمین؟


The Green Mile 

  • ۰
  • ۰

نمیشه تا آخر عمر یه پات اینور جوب باشه یه  پات اونور جوب!

بالاخره یه جا جوب گشاد میشه!



گذشته

اصغر فرهادی


  • ۰
  • ۰

گاهی وقتا همون آدمی که هیچکس فکرشم نمیکنه؛ کاری میکنه که هیچکس فکرشم نمیکنه!



The Imitation Game 

  • ۰
  • ۰

دانش آموز: آقا اجازه! یه آدم واقعا چطوری میتونه گاو بشه؟؟


عماد: به مرور...



فروشنده

اصغر فرهادی