تاریک روشن

جملات، سخنان، شعرها

تاریک روشن

جملات، سخنان، شعرها

آخرین نظرات
  • ۱۶ تیر ۹۸، ۲۲:۴۱ - جناب قدح
    سلام :)
  • ۲ اسفند ۹۷، ۲۰:۱۵ - قیمت لوستر کریستالی
    عالی بود
  • ۰
  • ۰

انسان تنها نشسته بود با غم و اندوهی فراوان

همه حیوانات دور او جمع شدند و گفتند: ما دوست نداریم تو را غمگین ببینیم. هر آرزوئی داری بگو تا برآورده کنیم ...


انسان گفت: به من قدرت بینائی عمیق بدهید. کرکس گفت: بینائی من مال تو.

انسان گفت: می خواهم نیرومند شوم. پلنگ گفت: مانند من نیرومند خواهی شد.

انسان گفت: می خواهم اسرار زمین را بدانم. مار گفت: نشانت خواهم داد.

وقتی انسان همه این هدایا را گرفت رفت.

 آنگاه جغد به بقیه حیوانات گفت: انسان دیگر خیلی چیزها می داند و قادر است کارهای زیادی بکند. من می ترسم!

گوزن گفت: انسان به هرچه میخواست رسید،‌ آیا دیگر غمگین نخواهد بود؟

جغد گفت: حفره ای درون انسان دیدم ،‌اشتیاق و حرصی شگرف که کسی قادر به پر کردن آن نیست،‌ همان چیزی که او را غمگین خواهد ساخت.

حرص او بیشتر و بیشتر خواهد شد، تا روزی که دنیا خواهد گفت: من دیگر چیزی ندارم به تو ببخشم؛ همه چیز تمام شده است.


🎬Apocalypto

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی