احساسات بیان نشده هیچ وقت فراموش نمی شوند...
🎬Nostalghia
احساسات بیان نشده هیچ وقت فراموش نمی شوند...
🎬Nostalghia
اون قدیما، اگه مردم رازی داشتن و دوست نداشتن به کسی بگن، میدونی چیکار می کردن؟ از کوه بالا میرفتن و یه درخت پیدا می کردن، یه سوراخ توی اون درخت میکندن و رازو توی اون سوراخ زمزمه می کردن. بعد سوراخو با گِل می پوشوندن. و راز رو برای همیشه همونجا میذاشتن.
🎬In the Mood for Love
در جهانی که قدرت های حقیر می توانند همه چیز را به نابودی بکشانند، اما دیگر نمی توانند کسی را با دلیل و برهان قانع کنند، در جهانی که هوش و فراست تا حد خدمتگزاری نفرت و بیداد فرو افتاده است، در چنین جهانی نسل ما باید تنها بر اساس انکارها و نه گفتن ها، در خود و در محیط خود، اندکی از آنچه را که شرافت زیستن و مردن وابسته به اوست، احیاء و مستقر کند.
آلبر کامو
سخنرانی در تالار شهرداری استکهلم
ما در عصرى زندگى مى کنیم که جهان به اردوگاه هاى متعددى تقسیم شده است. در هر اردوئى بتى بالا برده اند و هر اردوئى به پرستش بتى واداشته شده. اشاره من به بیمارى کیش شخصیت است که اکثر ما گرفتار آنیم. همین بت پرستى شرم آور عصر جدید، شده است نقطه افتراق و عامل پراکندگى مجموعه ئى از حسن نیت ها تا هر کدام به دست خودمان گرد خودمان حصارهاى تعصب را بالا ببریم و خودمان را درون آن زندانى کنیم.
احمد شاملو
من قلبم رو بهش دادم. اون به من یه خودکار داد.
🎬Say Anything
- من یه وکیل خوب سراغ دارم.
+چیزی که من لازم دارم یه قاضی خوبه.
🎬 True Grit
-مجازات من چیه؟
-مجازات؟ نمیدونم. همون مجازات همیشگی
-همیشگی؟
-بله. تحمل تنهایی.
🎬wild strawberries
وقتی خدا ساکت است، میتوان هر ادعایی را به او نسبت داد.
شیطان و خدا
ژان پل سارتر
بیآنکه علتی داشته باشد از درون خالیم. واقعاً مثل گوسفند گم شدهای در شب و در کوهستان هستم، یا مثل گوسفندی که به دنبال این گوسفند گم شده میرود، اینطور گم شدن و حتی نداشتن قدرت تأسف خوردن.
فرانتس کافکا
یادداشت ها
قبل از اینکه انقلابی بتونه توی خیابون رخ بده، اول باید توی ذهن آغاز بشه!
🎬V for Vendetta
سگ لق لق می زد و خودش را دنبال محمد می کشاند. لاغر و مردنی و بی رمق بود و از تشنگی له له می زد.
"دلم خیلی از این مردم گرفته. باور می کنی دلم می خواس جای تو باشم و با شماها زندگی می کردم؟ آخه شماها که به همدیگه نارو نمی زنین. شما که دروغ و دغل تو کارتون نیس. اگه بدونی این کریم حاج حمزه چه بی رحمیه. هرچی پول داشتم بالا کشیده. پولی که بیس سال جون کندم و یه پول یه پول جمعش کردم، همش تو سوراخ بافور کرده... بیا زبون بسه خیلی له له می زنی. بریم خونیه ما یه خرده نون و آب بخور حالت جا بیاد. اصلا بیا دم کپر ما بمون. هر چی داریم با هم می خوریم."
تنگسیر
صادق چوبک
بعضی وقتها یه اتفاقاتی تو زندگیت میافته که باعث میشه دیگه اون آدم احمق سابق نباشی و این خیلی خوبه!
🎬 Eyes Wide Shut
داشتم به صدات گوش میدادم حواسم به حرفات نبود...
🎬پرسه در مِه
ما با پولی که به سختی به دست میاد چیزهایی رو میخریم که بهشون نیاز نداریم تا آدمهایی رو تحت تاثیر قرار بدیم که از اونها خوشمون نمیاد.
🎬Fight Club
صبر کردیم و صبر کردیم. همه مان. آیا دکتر نمی دانست یکی از چیزهایی که آدمها را دیوانه میکند همین انتظار کشیدن است؟ مردم تمام عمرشان انتظار میکشیدند. انتظار میکشیدند که زندگی کنند، انتظار میکشیدند که بمیرند. توی صف انتظار میکشیدند تا کاغذ توالت بخرند. توی صف برای پول منتظر میماندند و اگر پولی در کار نبود سراغ صفهای درازتر میرفتند. صبر میکردی که خوابت ببرد و بعد هم صبر میکردی تا بیدار شوی. انتظار میکشیدی که ازدواج کنی و بعد هم منتظر طلاق گرفتن میشدی. منتظر باران میشدی و بعد هم صبر میکردی تا بند بیاید. منتظر غذا خوردن میشدی و وقتی سیر میشدی باز هم صبر می کردی تا نوبت دوباره خوردن برسد. توی مطب روانپزشک با بقیهٔ روانیها انتظار میکشیدی و نمیدانستی آیا تو هم جزء آنها هستی یا نه.
عامه پسند
چارلز بوکفسکی