این آدمها سالها رنج میکشند. با فقر و بدبختی میسازند. طرز تفکرشان طوریست که نمیتوانند بفهمند سبب بدبختی و فقر آنها کیست. عقده دارند ولی نمیدانند سر کی باید خالی کنند. به مامورین دولت و ژاندارمها که جرئت نمیکنند حرف بزنند. اگر دست از پا خطا کنند پدرشان را درمیآورند و نیست و نابودشان میکنند. به همین جهت وقتی یک نفر مورد خشم و غضب قرار بگیرد همه بدون دانستن علت، بدون اینکه فکر کنند گناهکار است یا بی گناه به سرش میریزند و کتکش میزنند. حتی او را میکشند بعد که خشمشان فرو نشست تازه میپرسند: یارو چه کار کرده بود؟
پخمه
عزیز نسین