سیاه پوست ها کم و بیش فقط به ضرب چماق کار می کنند، لااقل آنها هنوز عزت نفس شان دست نخورده، در حالی که سفیدپوست ها که نظام و تمدن شان، طبیعت شان را به غلتک انداخته، خود به خود به کار می افتند.
چماق بالاخره صاحبش را خسته می کند، در حالی که آرزوی قدرت و ثروت، یعنی چیزی که وجود سفیدپوست تا خرخره از آن لبریز است، نه زحمتی دارد و نه خرجی.
این بدوی ها بلد نبودند برده شان را "آقا" صدا بزنند، گاهی هم او را پای صندوق رای بکشند، براش روزنامه بخرند یا در درجه اول راهی میدان جنگ کنند تا آتش شور و حرارتش بخوابد.
سفر به انتهای شب
لویی فردینان سلین