احسـاس آدم افسردهای کـه رسیـدن کمک را میبیند اما از نجات خود شادمان نمیشود ـ و نجات هم نمییابد ـ
فرانتس کافکا
احسـاس آدم افسردهای کـه رسیـدن کمک را میبیند اما از نجات خود شادمان نمیشود ـ و نجات هم نمییابد ـ
فرانتس کافکا
آیا میتوانی عزیزم به آنچـه مـیگویم پـی ببری؟ آدم بد بنویسد و در عین حال احساس کند ملزم به نوشتن است، چـون در غیر این صورت باید با ناامیدی کامل دست به گریبان باشـد.
فرانتس کافکا
جنگ ما را به دهلیز پر پیچ و خمی از آیینه های دق کشانده است. اینست که تلوتلو خوران از تصویری غلط به تصویر غلط دیگری میرسیم. بازیچهء گمگشتهء پیامبران و طبیبان کاذبی شده ایم که با نسخه های دروغین سعادت، چشمها و گوشهایمان را می بندند تا از بن بستی به بن بست دیگر برسیم.
فرانتس کافکا
فلیسه، چشمهایت را باز کن و بگذار نگاهشان کنم. اگر زمان حال من در آنها باشد، چرا آیندهام را هم در آنها جستجو نکنم؟
فرانتس کافکا
با خودم گفتم خب دیگه تمومه باچو به یه نفر شلیک کردی، دیگه خودت نیستی، دیگه هرگز خودت نمیشی. ولی صبح روز بعد بیدار میشی و هنوز خودتی. و بعد متوجه میشی تمام مدت همین بودی فقط خبر نداشتی.
🎬چرنوبیل
در طول سالهای متمادی فقط یک بار با صدای بلند گریه کردهام، و آن هم دو سه ماه قبل بود که دو بار پشت سر هم به معنی واقعی توی صندلی دستهدارم شدیداً میلرزیدم. این جریان شب اتفاق افتاد و ب اثر قطعه بخصوصی از رمانم پیش آمد.
فرانتس کافکا
عیبی در من است، چیزی کم دارم. به قدر کافی روشن و مشخص است اما توضیحش مشکل است.
فرانتس کافکا