توجه و عنایت زندانبان بوی مرگ میدهد.
ویکتور هوگو
آخرین روز یک محکوم
توجه و عنایت زندانبان بوی مرگ میدهد.
ویکتور هوگو
آخرین روز یک محکوم
عدم از دوزخ بهتر
ویکتور هوگو
آخرین روز یک محکوم
-شما یک عصیانگر هستید، آقای دکتر.
کافکا: متاسفانه همینطور است. من درگیر طولانیترین و در عین حال بی نویدترین عصیان روی زمین هستم.
شهر بی رویا، شهری که مثل نان تست سوخته سیاه شده بود. نمیخواهد آن را بتراشی! نجاتش نده! شهرم را پرت کن توی سطل آشغال. سرطان زاست
استیو تولتز
جزء از کل
از خود نمیتوان گریخت. این تقدیر است. تنها امکانی که برایت میماند، نگریستن است، و فراموش کردن اینکه بازیچه شدهای.